این روزهای ما
این روزهای ما سلام عزیز دل ماااااااددددددددررررررر
خوبیییییی؟ اون بالا بالاها خوش میگذره ؟
اومدم یه سر بهت بزنم و بگم مژده مژده
امتحانام تموم شد ....
پنج شنبه ی گذشته تموم شد ... راحت شدم .
سه شنبه ی هفته ی پیش هم رفتیم دیدن نی نی !!!
زهرا کوچولو دختر ِ خوشگل دوست گلم که صحبتشو کرده بودم .
اینقده ناز و کوچولو موچولو بود که نگو !
راستی همون پنجشنبه ی پیش دندونپزشکی هم رفتم ....... گفت که 4 تا دندون عقلتو باید بکشی تا درد دندونات خوب شه
واااااای حالا چیکار کنم ؟ واسه فردا هم بهم وقت داده اما نمیدونم برم یا نه
برای سه شنبه شب هم مامانی اینا رو دعوت کردم برای شام که بیان خونمون اما معلوم نیست بیان یا نه
راستی جمعه هم با دوستامون که با ما 4 تا زوج جوون میشدن رفتیم جاغرق و حسابی پیاده روی کردیم . و بعد از دوساعت پیاده روی صبحونه خوردیم و دوباره دوساعت پیاده روی کردیم و ناهار خوردیم . بعدشم رفتیم باغ خاتم (باغ بابابزرگت) و اونجا نشستیم روی ایوون و دور هم بودیم و ...... خلاصه دم غروب راه افتادیم . خیلی خوش گذشت اما از اونروز تا حالا پاهام بسته و درد میکنه و هنوز خوب نشده !
یه راستی دیگه :
امروز تولد شناسنامه ایمه
یعنی طبق شناسنامه امروز 23 سال ام تموم شد ...
آخه شناسنامه ام دقیقا سه ماه از خودم کوچیکتره .
دیگه اینکه فکر کنم کلاسام از 4 مهر شروع میشه . شایدم اول مهر نمیدونم
خیلی دلم میخواست بتونم تو این یه هفته یه مسافرت برم ..... اما بابا نمیتونه مرخصی بگیره
حیف ..........
اما احتمالا تور کیش ثبت نام می کنیم واسه عید نوروز .
آخه میدونی اگه عید نریم دیگه نمیتونیم تابستون هم بریم چون من درس دارم
دوست دارم ، رویای شیرینم ... دوست دارم
