دلم گرفته
سلام مامانی من نمیدونم برات چی بنویسم . از خستگیام و روزمرگیام ..... از بی حوصلگیم و بد خوابیم ..... نمیدونم نمیخوام این چیزا رو بنویسم ولی آخه به تو نگم به کی بگم ؟ نمیدونم چرا حس میکنم روزام خیلی بیهوده میگذره و تلف میشه ..... با اینکه خیلی هم بیکار نیستم اما برای انجام کارام انرژی لازمو ندارم. روزام خیلی تکرارایه خیلیییییی دلم یه تنوع میخواد . یه تنوع قشنگ و خوب ..... دلم خیلی گرفته . الان بیشتر از همیشه بهت احساس نیاز میکنم . خیلی زیاد . دلم میخواست تو بودی تا بغل بگیرمت و از غصه ی دنیا دلم خالی شه .. کاش شرایط طور دیگه ای رقم میخورد . اما راضی هستیم به رضای خود خدا که هیچوقت بد بنده هاشو نمیخواد...