یکی شدن من وهمسرخوبمیکی شدن من وهمسرخوبم، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره
زندگی ما زیر یه سقفزندگی ما زیر یه سقف، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره
وبلاگ نی نی مون وبلاگ نی نی مون ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره

فرشته ی آسمونی من

براااااااااای تو عزیز دلممممممم

عزیز دل مامان  حدود یک ماه پیش،تو مشهد نمایشگاه کتاب بود .( همون نمایشگاه بین المللی) من و بابا هم به همراه مامان جون و باباجون رفتیم.از اونجا برات چند تا کتاب خریدم ... که خیلی وقته میخواستم عکسشون رو برات بذارم اما فرصت نشد . اون کتاب بالایی که اسمش هست "هیچ،هیچ،هیچانه" یه کتاب شعره که خیلی قشنگه . موقعی که برش داشتم خانومی که اونجا برای فروش نشسته بود بهم گفت که چه عجب یه خوش سلیقه پیداشد !! آخه قیمت کتاب یه مقدار بالا بود . اما برای من خیلی مهمه که تو با تصاویر قشنگ آشنا بشی و دید بصریت قوی بشه عزیزکم . اینم عکس یه صفحه از داخل کتابه : شاعرانش هم جزء بهترین شاعران کودک هستن . اینم توضیح پشت کتاب : ...
4 آذر 1392

سوغاتیهای سفر کیش برای نی نی

سلام گل مادر دیشب خوابت رو می دیدم خواب می دیدم مادر شدم ... یه دختر داشتم . ملوس و دوست داشتنی و شیرین ایشالا این خواب زودتر به واقعیت تبدیل شه عزیزکم من و بابا روز جمعه از سفر کیش برگشتیم با یه عالمه سوغاتی خوشگل برای شما که مامان جون زحمت کشیده بود و پولشو داده بود که تو سیسمونی شما بذاریم . چون نمیدونستم دختری یا پسر زیاد ریسک نمی کردم و خیلی لباس نگرفتم . اما یه عالمه عروسک خوشگل گرفتم که عکساش رو برات میذارم . جای شما خیلی خالی بود و خیلی خیلی بهمون خوش گذشت . بعد از ظهر رسیدیم خونه و بعد از یکی دو ساعت استراحت برای رای دادن رفتیم به نزدیکترین شعبه ای که جای خونه بود و حدود یک ساعت و نیم طول کشید . آخه صفش طولا...
28 خرداد 1392

سوغاتیهای سفر قشم (مامان جون و باباجون) برای نی نی

سلام گلکم ! عشقم .. نفسم ...... دیروز صبح دلم کلی هواتو کرد میدونی چرا ؟ آخه مامان جون و بابا جون که روز یکشنبه رفته بودن قشم روز پنجشنبه برگشتن و من دیروز صبح یه عالمه وسایل و لباسای خوشگلی که مامان جون برای تو خریده بود رو دیدم ... و دلم آب شد برای داشتنت که اون لباسای ناز رو تنت کنم فقط میدونی چیه ؟؟‌ مامان جون چون لباسای دخملا خوشگلتر بوده همه رو دخترونه گرفته غیر از یه چند تای کمی پسرونه !!‌حالا من موندم شما اگه گل پسر باشی میخواد این لباسا رو چیکار کنه ؟ به بابا هم لباساتو نشون دادم و اونم ذوق کرد و فکر کنم حسابی هوس کرد .. چون با یه لحنی برگشت گفت : من بچه میخوام !!! ما موندیم با کدوم ساز بابای شما برقصیم ...
29 خرداد 1392

سوغاتی های مدینه برای فرشته کوچولوی من

سلام عزیزم . خووووبی ؟ امروز اومدم لباسایی که خریدم رو بهت نشون بدم ببینم می پسندی یا نه خوشگلم . حتما سلیقه ی مامانو می پسندی عزیز دلم . البته میدونی چیه چون همش می ترسیدم که  دخترونه بردارم و تو پسر باشی یا پسرونه بردارم و تو دختر باشی واسه همین خیلی محدود بودم و بیشترشو طوری برداشتم که تو مایه های زرد و قهوه ای باشه . که البته مامان جونت زحمت کشیده بودن و هزینه شو پرداخت کرده بودن . خب اینم از لباسا : امیدوارم خوشت بیاد عزیزم :       دیدی عزیزم ؟ پسندیدی ؟ ببین نیومده همه چقدر دوستت دارن . وقتی بیای چی میشه ! خیلی ذوق داشتم که دارم برای نی نی نیومده م خرید...
21 ارديبهشت 1392
1